نام بی نشون تو در برگی از دفتر زندگی ام نقش بسته است  
هنگامی که خواستم تنها نام تو را آتش بزنم برگ برگ زندگی ام سوخت

 


 


برو جلوی آینه ببین کی توشه ، اگه اون نباشه میخوام دنیا نباشه  

 

 



زندگی وقتی قشنگه که دلی برای دلی تنگ میشه ، الان زندگیم خیلی قشنگه  


 



اگه دیدی یه روزی از قلبت دود بلند شد نترس ! اون منم که معتاد محبتت شدم

 


 


ما غصه خور تلخی فریاد شماییم/ شادیم در آن لحظه که در یاد شماییم

 




زیر پر نور ترین ستاره های آسمان کویر هم ، تو همچنان درخشان تری

 



مرد بزرگ، کسی است که در سین?‌خود ، قلبی کودکانه داشته باشد




سلام خوبی؟ موبایلم حالش بده ... شارژ نداره ...
صفحه نورش کم شده، حالش خیلی بده ... سرفه می کنه
... کمکش کن، آخه اینباکسش هواتو کرده

 



موفق کسی است که با آجرهائی که بطرفش پرتاب می شود،  
یک بنای محکم بسازد

 


 


می دونی طبق آخرین آمار کم جمعیت ترین جای دنیا کجاست؟  
نمیدونی؟ قلب منه که فقط تو توی اون ساکنی


 




بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشم مستم اگر ساکن می خانه نباشم





هرچه هستم هرچه هستی ، توی قلبم ریشه بستی
هرچه باشم هرچه باشی ، نمیشه ازم جداشی  

 

 



قسم خوردم همیشه با تو باشم
در این دنیا فقط مال تو باشم
اگر ماندی در این دنیا عاشق
من هم به خاطر تو زنده باشم

 

 

 


خواندمت گل تا بدانی از هزاران گل سری
یک جهان گل دیده ام اما تو چیز دیگری  

 

 



دل نزد تو است اگرچه دوری ز برم
جویای تو ام اگر نپرسی خبرم
خالی نشود خیالت از چشم ترم
در قلب منی اگرچه جای دگرم  

 



میدونی مترسک به کلاغ چی گفت ؟  
گفت هرچی میخوای نوکم بزن ، ولی تنهام نزار !

 



میدونی چرا خورشید داغه ؟ چون میبینه تو مال منی آتیش میگیره

 



کدامین شاخه ی گل را به خاطر مرامت تقدیمت کنم که وجودت عطر تمام گلهاست

 

 



تو 4 جا 4 چیزو خیلی دوست دارم
تو آسمون خدارو تو زمین خودمو تو خودم قلبمو و تو قلبم تو رو .

 

 

 


دوستداشتن دل می خواد نه دلیل ... دوستدارم از ته دل بی دلیل.

 



وقتی گریه می کنی اون کسی که آرومت می کنه  
دوست داره ولی اونی که باهات گریه می کنه عاشقته.

 

 

 


دل، عشق پُر از رنگ و ریا دوست نداشت
یک لحظه تو را ز من جدا دوست نداشت
ای آینه دار ِ خلوتم، باور کن
اندازه ی من، کسی ترا دوست نداشت

 

 


یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن
شاید برنده کل دلتنگی هات شدم  

 

 



فرق عزیز و دلتنگ:
دلتنگ کسی که پیام میده عزیز کسی که پیام میخونه !

 

 



تنها یک سقوط است که جاذبه زمین مسئول آن نیست: فرو افتادن در عشق  

 



1 2 3 4
هزار هزار قطار قطار
پاییز و بهار
دیوونه وار تو لاله زار
تو بیشه زار مثل بهار
بالا بری پایین بیای
دوستت دارم دیوونه وار !




میگن فوتبالیستها یه رفیق تو دنیا دارند.اونم توپه
منم می‌خوام فوتبالیست بشم چون تو خیلی توپی !

 

 

 


ای کاش زندگی مثل فوتبال بود، که خوشی را پاس،  
جدایی را شوت، بی وفایی را فول، غم را آفساید و محبت را گل می کردیم
 

هیچ وقت آرزو نکن جای کس دیگه ای باشی.
چون اون وقت جای تو توی دنیا خالی می شه

 



دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند  
ولی هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند

 



ارزش تو به اندازه آن چیزی است که به آن دل می بندی  
پس مواظب باش که به کمتر از بی نهایت عشق ، دلبند نشوی

 


 


ستاره پنج انتها داره...مربع چهار انتها داره...مثلث سه انتها داره...خط دو انتها داره...زندگی یک انتها داره ...خدا کنه منو تو مثل دایره بی انتها باشه

 



اگر می دانستی چه قدر دوستت دارم هیچ گاه  
برای آمدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من


 



از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست .
 مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است

 

 


مهم این نیست که قشنگ باشی ،  
قشنگ اینه که مهم باشی! حتی برای یک نفر

 

 


شب ساعت ابری مرا داد به تو
افتاد نگاه خسته ی باد به تو
باران زد و خیس شد تن خاطره ها
باران زد و باز یادم افتاد به تو  

 



بزار بگم دوست دارم
ساده و راحت و بلند
آخه همیشه دوری ها
از توی سکوت میاند  

 



عشق یعنی رفتن از شهر بهار
با دو چشم تر به سوی روزگار
عشق یعنی بی وفایی های یار
 عشق یعنی سالها در انتظار  

 



غریبانه در سکوت سهمگین نامت را بر حاشیه ی قلبم حک کردم
 تا با هر ضربانش بگویم دوستت دارم ، هیچوقت تو و محبتهایت را از یاد نمی برم  

 



ستاره ها هم خاموش می شوند
اما در دل شب
درخشان ترین ستاره برایت خواهم بود  


 


میخوام که عاشقت بشم / گل شقایقت بشم /  
دلم واست تنگ شده بود / گفتم مزاحمت بشم .

 



قلب من در شهر چشمان تو جا مانده /  
قدر یک شب هم شده از آن پرستاری بکن

 

 


هر شب که انتظارت را می برم به روز /  
شرمنده ام که بی تو نفس میکشم هنوز

 



یاد ما خواه بکن خواه نکن ، لیکن ای دوست تو در کنج دلم جا داری  


 


پرسید کدام راه نزدیک تر است ؟ گفتم به کجا ؟ گفت به خلوتگه دوست
گفتم مگر تو فاصله ای میبینی بین آنکس که دل ما همه منزلگه اوست  


 


از خدا خواهم شبانگه دامن گل را بگیرم / تو برای من بمانی من برای تو بمیرم  


 

پسري يه دختري رو خيلي دوست داشت که توي يه سي دي فروشي کار ميکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هيچي نگفت. هر روز به اون فروشگاه ميرفت و يک سي دي مي خريد فقط بخاطر صحبت کردن با اون... بعد از يک ماه پسرک مرد... وقتي دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد... دخترک ديد که تمامي سي دي ها باز نشده... دخترک گريه کرد و گريه کرد تا مرد... ميدوني چرا گريه ميکرد؟ چون تمام نامه هاي عاشقانه اش رو توي جعبه سي دي ميگذاشت و به پسرک ميداد